مجموعه رمان‌های شاهنامه ۲۳(کیکاووس و هفت آسمان)

شابک: ۹۷۸۹۶۴۵۴۵۴۶۸۳

نویسنده: محمدرضا یوسفی

شرح:  کیکاووس، پادشاه ایران‌زمین، درِ کاخ را به روی خود بسته، هیچ‌کس را به درون راه نمی‌داد. دیوارهای کاخ سنگی و بلند در چهارسو بالا رفته بود. دریچه‌ای بزرگ بر سقف بود تا آفتاب و مهتاب را بر کف بپاشد. بر دو دیوار روبه‌رو، پنجره‌ای بود تا برآمدن و فرو‌رفتن خورشید دیده شود. به فرمان کیکاووس بر دیوارها، سپر و گرز و شمشیر و نیزه و خنجر آویخته و بر زمین، پوست شیر و ببر و پلنگ و خرس پهن كرده بودند. کیکاووس به ابزار جنگ می‌نگریست و پا بر پوست جانوران می‌گذاشت و می‌پنداشت آنان را به زخم شمشیر و نیزه می‌کُشد و بر جسد‌شان پا می‌گذارد.

چند آتشدان، سرد و بدون آتش در این گوشه و آن گوشه بود. کیکاووس گفته بود آتشدانی را روشن نکنند تا سرما بر جان او چیره شود و زمستان را با همه‌ی سرمايش احساس کند و بداند جمشید‌شاه، پادشاهی که پیش از او، در سال‌های خیلی دور، پادشاه ایران‌زمین بود، چگونه به یخچال‌های پوشیده از یخ رفته و با دیواسرد نبرد کرده بود.