کتاب مصور آن روز که باران سکه بارید ، يکي از کتابهاي مجموعه «من زمين را دوست دارم» و داستاني است که با زباني ساده و روان براي گروههاي سني (ب) و (ج) نگاشته شده است. اين داستان تلاشي است براي بازگشت به روزهاي پاک با نگاهي به قصه مردماني که با انديشه و تلاش خود، زندگي را براي انسان راحتتر و لذتبخشتر کردند. در اين داستان پدریست که در بازار دهکده، يک دکان لحافدوزي کوچک داشت. در همسايگي آنها پيرمرد عطاري بود که داروهاي گياهي ميفروخت.....