امروز قوی هستم

کتاب تصویری «امروز قوی هستم» داستانی است درباره‌ی مدرسه، مقابله با زورگویی و یافتنِ قدرت درونی.

اگر ببری قوی همیشه همراهی‌تان کند، چه احساسی پیدا می‌کنید؟ آیا بیشتر می‌ترسید یا از داشتنِ همراهی امن در کنار خود دلگرم می‌شوید؟ شاید هم دل‌تان بخواهد با ببرتان دردودل کنید؛ چون حتی اگر او در جواب چیزی نگوید، بدون شک باز هم به حرف‌های شما گوش می‌دهد!

دخترک عینکی داستانِ «امروز قوی هستم» ببری قوی در کنار خودش دارد. او بیشتر وقت‌ها مدرسه رفتن را دوست دارد؛ چون در مدرسه معلمش، خانم رِید، به او لبخند می‌زند و پس از باز شدن در مدرسه، او می‌تواند با دوستانش، لوکاس و مونا بازی می‌کند. دخترک واقعاً عاشق مدرسه رفتن است. او در کلاس نقاشی می‌کشد؛ درباره‌ی چیزهای دوست‌داشتنی می‌نویسد و حتی درباره‌ی ببر قشنگش با دوستانش حرف می‌زند. و در تمام این لحظات، ببر دوست‌داشتنی اطراف اوست و از وی مراقبت می‌کند.

البته بعضی وقت‌ها هم پیش می‌آید که دخترک مدرسه را دوست ندارد؛ چون مولی با قلدری سر راهش سبز می‌شود؛ مولی راه دخترک را سد می‌کند یا کیک توی بشقابش را برمی‌دارد! دخترک هم فقط در سکوت او را نگاه می‌کند؛ انگاری صدایش را گم کرده باشد! به نظر شما، دخترک می‌تواند دوباره صدایش را پیدا کند؟ آیا ببر قوی به کمک دخترک می‌آید یا او را تنها می‌گذارد و آن دوردورها می‌ایستد؟