خلاصه:
زندگی دنی را هر پسری دوست دارد داشته باشد. خانه اش کاروانی است ، او جوانترین مکانیک ماشین در اطراف است و بهترین دوست او پدرش است که هیچ وقت داستان های شگفت انگیزی را برای گفتن ندارد. اما یک شب دنی راز تکان دهنده ای را کشف می کند که پدرش سالها پنهان کرده است.ناگهان دنی خود را پشت توطئه ای میابد که خود مغز متفکر این توطئه است. این دسیسه و توطئه را فردی بنام ویکتور هازل طراحی کرده است که ملاک و فردی ثروتمند،با روحی شیطانی می باشد.آیا دنی می تواند پای خود را ازین دسیسه کنار بکشد؟