نویسنده : ریچل برایت
تصویرگر : جیم فیلد
مترجم : کسرا شاهدی
ریچل برایت (Rachel Bright) در کتاب صوتی سمندری که آواز خودش را شنید (The Gecko and the Echo) به خودخواهی بچهها میپردازد. ماجرا از این قرار است که جناب آقای گلدی که سمندری بد صدا، خودشیفته و خودخواه است با صدای نخراشیده و ترسناک خود، حیوانات یک جنگل را کلافه میکند. او نمیداند چقدر صدای بدی دارد و فکر میکند از همه بهتر است؛ اما یک روز صدای ترسناکی را میشنود و با خودش میگوید عجب صدای ترسناکی از دور میآید؛ اما کسی اینجا نیست.
گلدی که خیلی میترسد با خودش میگوید چرا صدای این موجود اینقدر زشت و بیخود است؟! او داد میزند: «ساکت!» ولی طرف مقابل هم میگوید: «ساکت!» گلدی تلاش میکند حال طرف را بگیرد؛ اما یک موجود کوچک رنگی را میبیند. او به گلدی میگوید که میداند ماجرا از چه قرار است. قضیه این است که گلدی، پژواک صدای خودش را میشنود نه صدای شخصی دیگر.
گلدی گیج میشود و میگوید «یعنی این صدای گوشخراش، صدای منه؟». بعد از این اتفاق، گلدی دوباره متولد میشود و زندگیاش تغییر میکند. از آن زمان به بعد، گلدی در صفها به دیگران تعارف میزند، به آنها کمک میکند و تلاش میکند محبوب دل آنها شود. گلدی بالاخره میفهمد، خوب بودن واقعی این است که هم خودت خوب باشی و هم دیگری. از هر دست بدهید از همان دست میگیرید؛ پس بهترین راه این است که به دیگران عشق و محبت هدیه دهید.