در این رمان میخوانیم فریدون شاه پس از ساعت ها اندیشیدن و طی کردن مسیری طولانی، سرانجام تصمیم میگیرد نام فرزندان خود را چه بگذارد...
بخشی از متن:
فریدون سرشار از شادی دور فرزندانش گشت و گفت: سپاسگزارم. هریک نام مرا به گونهای معنی کردید. اما من هنوز نمیدانم کدام معنی درست است. من پادشاهی هستم که سه بار جنگ، سه بار صلح، سه بار فرزند و... در زندگیام بوده است. ولی هنوز به آن سهی پایانی نرسیدهام و بیگمان پدرم بخاطر آن نامم را فریدون گذاشته. حال بگویید من چگونه برای شما نام برگزینم...؟