خلاصه:
میدانم که دلتنگشدن برای تو یک اشتباه دیگر است، اما نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم! کورا حامد که پدری مسلمان و لبنانی دارد خواهرش را در تیراندازی مدرسه را دست داده. پارکر، همان تیرانداز، برادر بهترین دوستش کوئین بوده. کورا نمیتواند با مرگ خواهرش کنار بیاید و همچنین، نمیتواند دوستش را بهخاطر کار برادرش ببخشد. کوئین هم نمیتواند با این اتفاق کنار بیاید و برادر مردهاش را سرزنش میکند. اما او به سفر در زمان فکر میکند و نقشهای در سر دارد...