خلاصه:
این کتاب، داستان دختری است که ناراحت است و هیچ چیز خوشحالش نمی کند. خواهرش برای خوشحال کردنش دست به هر کاری می زند؛ اما هیچ چیز حال ویرجینیا را خوب نمی کند، نه خوراکی های خوشمزه نه گربه و نه ویولن ونسا. ویرجینیا در تخیلش به دنبال «سرزمین چیزهای خوب» میگردد...