300,000ریال
شابک: ۹۷۸۹۶۴۵۴۵۴۶۹۰
نویسنده: محمدرضا یوسفی
شرح: رستم، پای پنجرهای که ماه در آستان آن میدرخشید، رفت. درختان و گلها و جوی آبی که در آن سوی پنجره به چشم میآمدند همه در مهتاب، خاموش و آرام بودند. دو پرنده در آسمان از پی هم پرواز کردند. چهار مشعل در چهار سوی کاخ روشن بود، رستم در تاریکی بود تا کسی او را نبیند.
ناگهان دروازهی کاخ باز شد. نسیمی به سوی شعلهی فانوسها رفت. رستم دست به شمشیرش برد. دو زن را دید که به درون آمدند. پنداشت کنیزان هستند و برای او آب و خوراک آوردهاند. دست از شمشیر برداشت. به دو زن پشت کرد و چشم به درختان بلند و تنومند دوخت. بر این باور بود که رخش از میان درختان سر بیرون میآورد و با شیههای او را صدا میکند. ناگهان صدای یکی از زنان در گوش او طنین اندخت:
ـ درود بر رستمدستان!
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.